شعر در مورد حرف دل ، شعر درباره رفتن + شعر حرف دل در دل بماند بهتر است
شعر در مورد حرف دل
شعر در مورد حرف دل ، شعر درباره رفتن +
شعر حرف دل در دل بماند بهتر است همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب
که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر در مورد حرف دل
دل مسند پادشاه عشق است
دل خلوت بارگاه عشق است
سلطان عشق است در ولایت باقی
همه کس سپاه عشق است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد حرف دل را زدن
کاش با پروانه های باغ عشق
میشد از پس کوچه ها پرواز کرد
کاش میشد در قنوتی بی ریا
ناله ی امن یجیب آواز کرد
کاش میشد همچو نایی در نی ای
کهنه زخم عاشقی را ساز کرد
شعر در مورد نگفتن حرف دل
دستای بارون توی دستامه
رو شونه های شهر می رقصم
باد و بغل کردم که میچرخم
حالم زیادی خوبه میترسم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد گفتن حرف دل
تو دریایی و من همش فکر آب
همه چی به جر تو سراب ، سراب
سر راه دریا نشونی بذار
واسه این دل تنگ خونه خراب
پر از خواهش و التماس چشات
میخوام هر چی میخوامو از تو بخوام
دلم مثل هر سال حاضر شده
میخوام با همین دل سراغت بیام
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد زدن حرف دل
هر که در عشق
سر از قله برآرد هنر است
همـــه تا دامنــــه ی کــــوه
تحمــــــل دارند .
شعر درباره حرف دل
اگر در انجمن باشم
کشد دل جانب خلوت
چو در خلوت نشینم
دل بگرد انجمن گردد
روم سوی چمن گر
من ز آهم میشود صحرا
بصحرا گر روم صحرا
ز اشک من چمن گردد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر نو درباره حرف دل
کاش میشد یک شبی ارام خفت
درد دل را با سکوتی ژرف گفت
کاش میشد قاصدک بود و پرید
عاشق حس نسیمی شد رهید
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری در مورد حرف دل
ره مردان طلب در خلوت دل
عیان یاربین در خلوت دل
ره مردان طلب مانند منصور
که ماند نام تو نانفخه صور
شعری درباره حرف دل
کاش میشد زندگی را می تکاند
غصه و غم های آن را می ستاند
کاش میشد خستگی را می درید
کودک شادی دل قد می کشید
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره گفتن حرف دل
صدای تو از جنس آرامش
نذار حس آرامشم گم بشه
صدام کن تا قفل دلم باز بشه
صدام کن بزار عشق آغاز شه
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره ی حرف دل
یک شب دلی
به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم
کشید و رفت
شعر در مورد حرف دل
دلخوش به آدم بودنت بودم
از شوق این گندم نیاسودم
می رفتی و آهسته می گفتی
دستی به دامانش نیالودم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد حرف دل را زدن
حوصله شلوغی نیست
بیا خلوتی بسازیم ،
به دور از هیاهوی مردمان شهر
مهمان تو باشی ،
میزبان بازوهای من …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد نگفتن حرف دل
این روزها همبستر دردم
دلتنگ بعضی های نامردم
لعنت به تو که ساده دل کندی
لعنت به من که باورت کردم
شعر در مورد گفتن حرف دل
شب سردیست
دلم دیده تر می خواهد
دل ِ آشفته من
از تو خبر می خواهد
Comments
Post a Comment